اطلاعیه افتتاح حساب هیئت

بسمه تعالی

با عرض تسلیت به مناسبت درگذشت مرحوم کریم گودرزی

به اطلاع کلیه برادران و خواهران گرامی می رساند پس از پیگیری فراوان هیئت علی بن ابیطالب (ع) روستای دهنو به صورت رسمی در اداره تبلیغات اسلامی شهرستان خمین ثبت گردیده و از این پس کلیه فعالیت های این هیئت به صورت رسمی انجام خواهد گرفت. در همین راستا و با توجه به مشکلات گذشته، هیئت امناء اقدام به افتتاح حساب جاری به نام هیئت علی بن ابیطالب (ع) دهنو به شماره 1761338787 نزد بانک ملت شعبه مرکزی خمین نموده تا ضمن تنظیم مخارج هیئت، در صورتیکه اشخاص حقیقی و حقوقی مایل به هرگونه کمک به هیئت می باشند، از این طریق اقدام فرمایند. لذا با توجه به نزدیک شدن ایام محرم از کلیه عزیزان درخواست می شود از طریق این حساب اقدام به واریز وجوه نمایند و در صورت امکان فیش واریزی را تحویل مسئول هیئت نمایند.

عاشق حسین (ع) به دیدار حسین (ع) شتافت

انا لله و انا الیه راجعون

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد

 باد غیرت بصدش خار پریشان دل کرد

قره­العین من آن میوه دل یادش باد 

که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد

آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ

در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد 

یک ماه بیشتر تا شروع روزهای پرشور عزاداری مولا حسین (ع) باقی نمانده،

خود را برای محرم آماده می کنم

بوی محرم به مشام می رسد، بوی گلاب، بوی زنجیر، بوی طبل و سنج، بوی عزای حسین (ع) ...

اما ...

اما امسال «کریم» در میان ما نیست

او به دیدار دلدارش شتافته 

روحش شاد 

 

 

سوره الصف ۱۱-۱۰

یا اَیها الَّذینَ ءامَنوُ هَل اَدُّلُکُم عَلی تِجارتٍ تُنجیکُم مِن عَذابٍ اَلیمٍ* تُؤمِنوُنَ بِاللهِ وَ رَسوُلِه وَ تُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللهِ بِاَموالِکُم وَ اَنفُسِکُم ذلِکُم خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم تَعلَمُون

ای اهل ایمان آیا شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک (آخرت) نجات بخشد دلالت کنم؟ به خدا و رسول او ایمان آورید و به مال و جان خود در راه خدا جهاد کنید، این کار اگر دانا باشید برای شما بهتر است.

کربلایی کاظم و حفظ قرآن کریم در یک شب

کربلایی‌ محمد کاظم‌ که‌ دانش‌ آموخته‌  هیچ‌ مکتبی‌ نبود با لطف‌ خاص حضرت‌ صاحب‌ الامر علیه السلام به‌ شیوه‌ای‌ استثنایی‌ حافظ‌ کل قرآن‌ کریم‌ می‌ شود. ماجرا چنین‌ است‌: 

ادامه مطلب ...

شهادت امام علی (ع)

 مام فلک فتاده در انبوه ماتم است

یا مهر و ماه را گذر از هاله غم است

در دامن تراب ز فرق ابو تراب

در جوشش است خون و خروشنده چون یم است

جبریل بانگ «قد قتل» از عرش داده سر

روح‏القدس به مرغ شباهنگ همدم است

خورشید دین به بستر خون آرمیده است

یا آفتاب غرقه در امواج ماتم است

گوید «قسم به دوست که از غم رها شدم»

مردی که دولت دو جهانش مسلم است

بر نان و شیر، شیر خدا لب نمی‏زند

چشمش به سوی قاتل خود ابن ملجم است

یا رب ز خون او شده محراب لاله گون

یا ز اشک چشم اشرف اولاد آدم است

تنها نه ساکنان زمینند نوحه‏گر

گر زین الم به سوگ نشیند فلک کم است 

 

اسلام و آلبرت انشتین

آلبرت اینشتین در رساله پایانی عمر خود که در سال 1954 آن را در امریکا و به آلمانی نوشته است، اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح میدهد و آن را کاملترین و معقولترین دین می داند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی است که توسط مترجمین برگزیده شاه ایران محرمانه صورت پذیرفته است. اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از نهج البلاغه وبیش از همه بحارالانوار علامه مجلسی تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمیشود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده اند. از آنجمله حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل میکند که: هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود. اما پس از اینکه پیامبر اکرم (ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است. اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه "نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد. همچنین اینشتین در این رساله "معاد جسمانی" را از راه فیزیکی اثبات میکند (علاوه بر قانون سوم نیوتون، عمل وعکس العمل). او فرمول ریاضی معاد جسمانی را عکس فرمول معروف "نسبیت ماده و انرژی" میداند. یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا" به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد....

برگزاری نماز جماعت در روستای دهنو

به یاری خداوند متعال نماز جماعت صبح، ظهر و عصر و مغرب و عشاء در ایام ماه مبارک رمضان در مساجد روستای دهنو برگزار می گردد .  

 

بازسازی حرم مطهر امامزادگان روستای دهنو

چندی پیش ساختمان امامزاده روستای دهنو جهت بازسازی تخریب گردید، اما از آن مدت تا کنون به همین صورت باقیمانده و اقدامی جهت شروع بازسازی این ساختمان انجام نگرفته است. با توجه به نزدیک شدن فصل زمستان، شروع سرما و بارندگی ها ممکن است از یک طرف مانع شروع کار گردد و از طرف دیگر آسیب جدی به گنبد حرم که تخریب نگردیده است برساند. بر اساس اظهارات هیات امنای امامزاده علت اصلی توقف کار کمبود بودجه مورد نیاز جهت بازسازی ساختمان حرم می باشد. دوستان و خیرین عزیزی که مایل به کمک در این امر خیر می باشند می توانند وجوه خود را به حساب شماره 0105937503002 نزد بانک ملی شعبه مرکزی خمین واریز نمایند. جهت اطلاع بیشتر با  ایمیل emamali.dehno@gmail.com تماس حاصل فرمائید.  

 

 

ماه رمضان و پندی گهربار از امام علی (ع):

ای بنده خدا، در عیبجویی از کسی به خاطر گناهش شتاب مکن، شاید خداوند آن گناه او را بخشیده باشد. و از گناه کوچکی که خود گرفتار آن شده ای آسوده مباش، که ممکن است به آن گناه عذاب شوی. پس هر که از شما که به عیب دیگری آگاه است، به خاطر عیبی که از خود خبر دارد دست از عیبجویی او بردارد و لازم است شکر پاک بودن از گناهی که دیگری به آن دچار است، او را از دنبال کردن عیب دیگران بازدارد. (نهج البلاغه، خطبه 140)

شام غریبان

امشب به زمین پیکر عریان حسین است 

شام است ولی شام غریبان حسین است 

با ناله ای وای حسین وای حسینم 

در کرب و بلا فاطمه مهمان حسین است 

میوه دلم علی

آن‌روز که از گنبد و بارگاه جدم ـ رسول خدا(ص) ـ وداع کردیم و مدینه را به ساکنانش سپردیم، در چشمانت خواندم که حال و هوای دلت طوفانی است و ابری تیره و تار، آسمان آبی قلبت را پوشانده است. سخت؛ حال گریه داشتی، اما گریه نکردی. می‌دانم چرا؛ نخواستی خاطر اندوهگین پدرت آزرده‌تر شود. بغضی گرم و متراکم گلویت را فشرد. آن‌را نگه داشتی، تا امروز که در میدان نبرد بر سر نامردان افشاندی. دست مریزاد عزیزم!

ساعتی پیش نزد من آمدی. اجازه میدان خواستی؛ برایم لحظه سختی بود، خیلی سخت. می‌دانستم که اگر اجازه بدهم، جدایی تا قیامت میان من و تو واسطه خواهد شد. چگونه می‌توانستم دل از میوه دلم برکنم؛ ولی مگر پدرت غیر از تو و عباس و چند نفر دیگر کسی را داشت که به میدان بفرستد؟ همین دیشب دیدی که وقتی به همراهانم اجازه دادم، عده‌ای در تاریکی شب رفتند و رفتند و شما چند نفر ماندید و ماندید و چه وفادارانه ماندید!

لحظه جدایی برای تو هم خیلی سخت بود؛ می‌دانستی که با رفتنت، تنهایی پدرت دو چندان می‌شود، تنهای تنها در میان خیل دشمنان گستاخ؛ ولی رفتی تا آن سوی پل شهادت و اکنون لحظاتی است که تند باد گرم کربلا، انبوه زلفت را شانه می‌زند و من در امتداد وزش باد پنجه برکاکل زیبایت می‌سایم، چه‌قدر نرم و لطیف است کاکل خونینت، نور دیده‌ام علی!

علی‌جان! علاقه میان من و تو در ظرف رابطه پدر و فرزند نمی‌گنجد؛ رابطه ما فراتر از این است، باور کن هر وقت که دلم می‌گرفت و می‌خواستم رخسار جدم ـ رسول خدا(ص) ـ را ببینم، دیدگانم را بر صورت زیبایت می‌دوختم؛ آن‌وقت آرام می‌شدم و دل گرفتگی‌ام به آرامش خاطر تبدیل می‌شد. تو شبیه‌ترین مردم به رسول خدا(ص) بودی. امروز این شباهت بیش‌تر شده و اکنون که آرام در دامانم خفته‌ای، این شباهت، بیش‌تر از هر زمان دیگر مرا به غبطه نشانده است. کاش آینه‌ای بود تا رخسار گل‌گونه‌ات را در آن ببینی!

پس، من کسی را سراغ این قوم فرستادم که نشان از رسول خدا(ص) داشت ـ یعنی تو را ـ و این جماعت کسی را کشتند که در اخلاق و آفرینش شبیه‌ترین مردم به پیامبر بود. مانده‌ام که این جماعت از این‌ پس، چگونه روی رستگاری خواهند دید!

اکنون زلفت پریشان پریشان است و دلت آرام آرام و لبت سیراب سیراب. از پل شهادت عبور کردی، از دست رسول خدا یک جرعه آب کوثر گرفتی و نوشیدی، گوارای وجودت! نور دیده‌ام! اما عطش، جان و تن پدرت را می‌سوزاند. در نیمه نبرد، وقتی که زبان در کامم گذاشتی، این‌را دانستی. تشنگی امانم را بریده است، وضع اهل خیمه نیز بهتر از من نیست.

بعد از تو دنیا بر من مباد! آن سان که تو آرام آرام دیده بر آن بستی.

فاصله میان من و تو با مرکب تندپای شهادت طی می‌شود؛ آن‌را می‌پیمایم، با کمری خمیده از داغ تو و پشتی شکسته از دوری برادرم عباس. آرام بخواب میوه دلم! 

به نقل از: حوزه

غنچه پرپر

لاله خونین رخ این آتشین صحرا منم
غنچه عطشان که سوزد بر لب دریا منم

می‌برد همراه قرآن ، سوی میدانم پدر
چون که عترت را ، به قرآن ، مختصر معنی منم

اشک ریزد مادرم ، از دیدن لبخند من
غنچه خندان که شد پرپر درین صحرا منم

من که یا رب می‌شدم سیراب ، از یک جرعه آب
کشته ی لب تشنه ی بی شیر عاشورا منم

آن که در دست پدر ، جان داده در میدان جنگ
پیش چشم مادر غمدیده اش ، تنها منم

ختم شد با نام من ، طومار اصحاب حسین
چون به اسناد شهادت ، مختصر امضاء منم

می‌رود برنی سرم ، تا شام ، همراه رباب
اصغرم ، با اکبر اما همره و همپا منم

کس نکشته کودک شش ماهه معصوم را
در شهادت ، یادگار محسن زهرا منم

قلب ثاراله منم ، ز آن قبر من شد سینه اش
آن که دارد مدفنی والاتر از والا منم

هر کسی گرید «حسانا» از غم امروز من
خود رهایی بخش او ، از آتش فردا منم  

شاعر: حبیب چایچیان

فرات مهربانی

به طاق آسمان امشب گل اختر نمی تابد
بنات النعش اکبر بر سر اصغر نمی تابد
به شام کربلا افتاده در دریای شب ماهی
که هرگز آفتابی اینچنین دیگر نمی تابد
به دنبال کدامین پیکر صد پاره می گردد
که از گودال خون خورشید بی سر درنمی تابد
به پهنای فلک بعد از تو ای ماه بنی هاشم
چراغ مهر دیگر تا قیامت برنمی تابد
فرات مهربانی تشنه ی لب های عطشانت
تو آن دریای ایثاری که در باور نمی تابد
کنار شط خون دستی و مشکی پاره می گوید
که عباس دلاور از برادر سر نمی تابد
ز خاک تیره هفتاد و دو کوکب آسمانی شد
که بر بام جهان نوری از این برتر نمی تابد 

شاعر: زنده یاد نصرالله مردانی

دهنو صمصام

دهنو صمصام نام روستایی در استان مرکزی و از توابع شهرستان خمین می‌باشد. این روستا حد فاصل شهرستان خمین و الیگودرز است، در منطقه‌ای کوهپایه‌ای قرار دارد و در ضلع جنوب غربی آن نمای زیبائی همانند یک دیوار از کوههای زاگرس را می‌توان مشاهده کرد. این روستا در قبل از انقلاب متعلق به یکی از خوانین بنام مرتضی صمصام بوده‌است و به همین دلیل به دهنو صمصام هم معروف است. مردم این روستا که هم اکنون مرکز دهستان نیز می‌باشد فارس می‌باشند و به لهجه فارسی محلی صحبت می‌کنند. البته اقوام دیگر از قبیل ترک و لر هم به این روستا مهاجرت کرده اند و مخصوصا ترکها بخش زیادی از جمعیت را شامل می شوند. 

نظر بدهید